سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلبه ی منوعشقم


دوست دخترته ؟

عشقته؟؟

خانومته؟؟؟

دوسش داری؟؟

باید اونقدر مرد باشی که چشمش هیچ وقت نخواد بجنبه...

باید اونقدر مرد باشی که هیچ وقت فکر نکنه شاید یکی بهتر باشه...

باید اونقدر مرد باشی که نذاری کسی بگیرتش ازت...

باید اونقدر مرد باشی که نذاری کسی بینتون قرار بگیره...

باید اونقدر مرد باشی که هیچ وقت گونه هاش خیس نشه...

باید اونقدر مرد باشی که هیچ وقت جلو دوستاش ضایع نشه...

باید اونقدر مرد باشی هرکی هرچی بگه باور نکنه، چون بهت اعتماد داره...

باید اونقدر مرد باشی که هیچ وقت دلش رو نشکونی...

باید اونقدر مرد باشی که هیچ وقت کسی به نظرش بهتر از تو نباشه...

باید اونقدر مرد باشی که هیچ وقت خرابش نکنی...

باید خیلی مرد باشی...

 

 

 

 


دوشنبه 94/4/1 5:20 عصرآیلا نظر

"رفتن" !

رفتن که بهانه نمیخواهد ،
یک چمدان میخواهد از دلخوریهاى تلنبار شده و گاهى حتى دلخوشیهاى انکار شده ...
رفتن که بهانه نمیخواهد وقتى نخواهى بمانى ، با چمدان که هیچ بى چمدان هم میروى !

"ماندن" !

ماندن اما بهانه مى خواهد ،
دستى گرم، نگاهى مهربان، دروغهاى دوست داشتنى،
دوستت دارمهایى که مى شنوى اما باور نمى کنى،
یک فنجان چاى، بوى عود، یک آهنگ مشترک، خاطرات تلخ و شیرین ...

وقتى بخواهى بمانى ،
حتى اگر چمدانت پر از دلخورى باشد خالى اش مى کنى و باز هم میمانى ...
میمانى و وقتى بخواهى بمانى ، نم باران را رگبار مى بینى و بهانه اش مى کنى براى نرفتنت !

آرى ،
آمدن دلیل مى خواهد
ماندن بهانه
و رفتن هیچکدام ... !!!
.

 

بوسیدن


پنج شنبه 94/3/28 6:19 عصرآیلا نظر

 

دوس داشتن یعنی ...

اونی که صددفه هم ناراحتش کنی...

هربار میگه این دفه اخریه که میبخشمت...

ولی باز با اخم میاد تو بقلت... 

 

عاشق اون لحظه ام....

که از پشت بغلم میکنی ....

نفسات گردنمو نوازش میده...

آروم میگی :

"نفسم " چطوره ؟؟!

و من غرق لذت میشوم !

این لحظه ها رو با هیچ چیز توی دنیا عوض نمیکنم



پنج شنبه 94/3/28 2:37 عصرآیلا نظر

عشـــ♥ـق یعـــــنی .....
وقــتـــــی ناراحــــــتم.....
وقتــــــــی بغض کـردم....
بغلم کـــنی و بگـــــــی..
ببیـــنم چشـــــماتو.......
منـــو نـــــــگاه کن .....
اگه گریــــــــــه کنی ....
قـــــــــــهر میکنم میرمـا...!!

 

 

عاشق هــوس های عاشــقانه ام

دستــــــ
 هایت را به مـــن بده

به جهنم که مرا به جهنم میبرند به خاطر عشقبازی با تو !!!

تـــــ
و.... خود بهشتی.....!!

 

 


پنج شنبه 94/3/28 2:34 عصرآیلا نظر

 میدونی دیوونه بازی یعنی چی؟

 یعنی وقتی کنارمی،

یه دفعه دماغتو بکشم!

بگی آخه مگه دیوونه شدی؟

بگم آره دیگه دیوونه ی تو!

 دیوونه بازی ینی وقتی دارم باهات بحث میکنم:

چشماتو ریز کنی و بگی:

 

باز تو اخم کردی؟

نگفته بودم بهت نمیاد؟

اصن گوش نمیدیا!

بعد تا بیام یه چیزی بگم...

بگی چی گفتی؟؟؟

دوسم داری؟

خب عزیزم منم دوست دارم!

دیوونه بازی یعنی منو بگیری محکم گازم بگیری که جیغم در بیاد!

بعد تو بگی لوووس!

دردت اومد؟

خب بده جاشو بوس کنم:|

دوونه بازی یعنی اینکه:

نشسته باشیم تو یه جمع دوستانه و وقتی که دارم...

حرف میزنم

حرف میزنم

حرف میزنم

یهو وسط حرفم بپریو بگی:

تو پرانتز میخواستم بگم که من خیلی عـاشـق ایشونم!

خب داشتی میگفتی عزیزم!

دیووونه بازی یعنی اینکه:

یه روز بیای بهم بگی:

مرسی که اینقد دیوونه ای

 


پنج شنبه 94/3/28 2:33 عصرآیلا نظر

خسته و کوفته میاد خونه...آروم کلیدو توو در میچرخونه ...
تو مثل هر شب انتظارشو میکشے... مےبینے بے حوصله بهت سلام میکنه
تنها حرفے که میزنه ؛ من یه دوش مے گیرم مے خوابم
خونه توو سکوت مطلق فرو میره حتے صداے تیک تاک ساعتم دیگه شنیده نمیشه
بے هیچ حرفے،ناراحت میشے عصبانے حرص میخورے با خودت زیر لب میگے
به من چه ! کوه که نکنده ...والا ..."سر کار بوده" حوصله نداره که نداره
مےشینے رو مبل ولے باز بلند میشے و میرے تو آشپزخونه
یه لیوان آب میوه میریزے و میذارے رو میز با خودت میگے مے ذارم رو میز
دیگه خودِش تنهایے بخوره ..دو تا دست رو دور کمرت حس میکنے
سرتو برمیگردونے هنوز اخم تو صورتته داره میخنده و میگه؛
کِے دیدی من بدون تو لیوان شربتمو سر بکشم خانومِ نازم ..؟!
جواب نمیدے و هنوز اخمالویے
بزنه زیر خنده و بگه آخه قهرم بلد نیستے ...
من که مے دونم دلت برام تنگ شده ...
بغلت کنه و بلند داد بزنه " دیـــوونــــه تو واسه من همه دنیایــے"
سرشو ببره توو گردنت و مهربون بوست کنه ...
بخندے ...بلند بخندے ... بخنده ...از ته دل
عشق یعنی همین
یعنی همیشه مثل روز اول , دوسِت داشته باشه ...


پنج شنبه 94/3/28 1:44 عصرآیلا نظر

مــی گویـَند :

 

مـخـآطب داشتهـ‌ بـآش

 

بـــرآی عـــآشـقــآنــهــ هـآیـَت ...

 

امــآنمـیدآنـَنـــد ...

 

مـخـــآطب تــمــآم عـآشـقـآنه هــآی مـن

 

تــــــو یــــــــی‌ ... !!!


 


پنج شنبه 94/3/28 1:28 عصرآیلا نظر

ایـــن لحظه هـا

تنــم یـــک آغـــوش گـــرم میخــواهــد بـا طــعم عشــق نـه هــوس!!!

ایــن لحظه هـا

لـبانـم رطـوبـت لـبهـایـی را میخـواهـد بـا طــعم محــبت نه شــهوت!!!

ایــن لحظه هـا

گـیـســوانـم نــوازش دسـتی را میخواهـد با طــعم نـــاز نـه نیــــــاز!!!

ایــن لحظه هـا

تنـــی را مـی خــواهم کـــه روحــم را ارضــــا کنـــد نــه جســمم را!!!



پنج شنبه 94/3/28 1:26 عصرآیلا نظر

هیــــچگاـہ بـہ دنبـال صورتـــ زیبا نباشیـــد ؛ روزے پیــــر خواهـد شــد


هیــــچگاـہ بـہ دنبـال پوستــ خوبــ نباشیـد ؛ روزے چرو?ـیــدـہ خواهـد شــد

 

هیــــچگاـہ بـہ دنبـال اندام خوبـــ نباشیــد ؛ روزے عوضــــ خواهـد شــد

 

هیــــچگاـہ بـہ دنبـال موے زیـبــا نباشیــد ؛ روزے سپــیـــد خواهـد شــد

 

در عـــوض بـہ دنبـال قلبے وفادار باشیـــد ؛ ? تا ابـــد دوسـتـتـان خواهـد داشــتــــ!!!

 


سه شنبه 94/3/26 10:34 صبحآیلا نظر

دلت که گرفته باشد...

شادترین آهنگ ها، برایت روضه خوانی میکنند

شلوغترین مکانها، تنهایی ات را به رُخَت می کشند

و شادترین روزها، برای تو غمگین ترین روزهاست

دلت که گرفته باشد...

نقض میشود همه ی قانون ها

دل کجـــا... قانون کجـــا

مدتها طول میکشد تا خاک بگیرد خاطره های رنگارنگ

میگذاری تار شود این خاطره ها

اما یک خواب ِ ناغافل، گرد و خاک تمام خاطره ها را می گیرد !!

میشود مثل روز ِ اول

میشود خاطره های ناب

زخمها تازه میشود باز ...
.
.
.


یکشنبه 94/3/24 6:31 عصرآیلا نظر